vendredi, décembre 18, 2009

آسمان زیر ابر
ماه هم
زیر زمهریر درد مانده بود
چشم هایمان
بی قرار
خسته
بی رمق
بغض ها ، توی چشم های خیس مان
شکسته بود
راستی !
چرا

زیر بار قرن ها دریغ و درد
باز هم قهرمان زنده است
باز هم نفس ،
نه
آه می کشد
مدام.
راستی چرا
نمرده است ؟
راستی راز آن نگاه روبه آسمان
چه بود ؟
ذهن من پر است از سوال
و هیچکس
... .






Aucun commentaire: