dimanche, mai 16, 2010

...
کاش بتوانم حرف بزنم
کاش بتوانم بگویم:
"هرچند کار من از گریه و بی قراری
گذشته است
انتظار معجزه هم ندارم،
انگار
آرام آرام
به این همه درد
عادت کرده ام".
...

vendredi, mai 14, 2010

تو می رفتی
نه
تو را می بردند
و من
سکوت کرده بودم.
برگشتی در کار نیست
...
من
هنوز سکوتم را نشکسته ام.
گناه بزرگم را
به این همه بهت
به این همه ناباوری
ببخش.
سکوتم
را نمی شکنم
تا اشک ها سرازیر نشوند،
تا اشک هایم را
نبینند.
سکوتم را
ببخش،
هنوز مبهوت این همه
قساوتم.

mercredi, mai 05, 2010

چه تنها مانده ای!
میان
این همه
تفسیر غلط
از
خودت!
همه
بنام
تو

بی تو اما
بی تو
بی
تو
... .