vendredi, septembre 24, 2010

پاییز آمد،
به آرامی قطره‏هایی که
بی صدا
روی زمین افتادند
- پیش از برگ‏‏‏ها و رقص شان-
پاییز با باران آمد
پاییز با ابر آمد
زمین
تشنه‏تر از همیشه است.

dimanche, septembre 19, 2010

وقتی چنین معترفیم
به بی صبری خویش،
این همه سختی چرا؟؟؟؟

vendredi, septembre 10, 2010

این چندمین شبی است که
می آیی توی آسمان پنجره اتاقم؟
برو
اصلا چرا می آیی تا روبرگرداندنم را ببینی؟
دوست ندارم وقتی
چشم هایم می خوابند
تو تا صبح
به من زل بزنی.
برو.
وقتی آسمان پنجره ام اینقدر خالی است،
تو هم نباش!
برو
و
من را با آسمان تنها بگذار.