mardi, juin 29, 2010

تو را مي بيند
وقتي چشم هايش را مي بندد
و
برايت
تنبور مي نوازد.
او هر روز صبح
وقتي خورشيد از پشت
کوه هاي بلند
بالا مي آيد
تو را
بر فراز
مي بيند
تو را
ايستاده
مي بيند
همانگونه که می خواهد
همانگونه که هستی.

Aucun commentaire: