mardi, décembre 16, 2008

شب یخ زده بود
و نه تنها شب، مدتهای مدیدی است که دنیا یخ زده است.
من امروز
با چشمان خودم دیدم که ستاره ها روی یخ نامردی مان سرسره بازی می کردند.
امروز امیدم تنها به نام توست
برای نجات خونهایی که هنوز در رگهای نیمه یخ زده آدم های بنفش
در رسیدن به قلب هستی جان می کنند.
امشب برایمان دعا کن که رستگاری از ما می گریزد.

Aucun commentaire: