_ فرياد بزن
اين را تو مي گويي
و من مچاله شده در درد
دندانهايم را آنقدر روي زبانم فشار مي دهم
تا مزه تلخ و شور خون
دهانم را بگشايد.
وقتي درد با فرياد از دهانم بيرون مي جهد
تازه ميفهمم صبوري انگار نتيجه اي جز نابودي ما ندارد.
اين را تو مي گويي
و من مچاله شده در درد
دندانهايم را آنقدر روي زبانم فشار مي دهم
تا مزه تلخ و شور خون
دهانم را بگشايد.
وقتي درد با فرياد از دهانم بيرون مي جهد
تازه ميفهمم صبوري انگار نتيجه اي جز نابودي ما ندارد.
Aucun commentaire:
Enregistrer un commentaire